91/9/14
8:33 ع
چندی روز پیش یکباره چند تغییر مدیریتی در دولت اتفاق افتاد که این تغییرات در دولت آقای احمدی نژاد کم نبوده است؛ کم پیش نیامده که رییس جمهور در یک روز چند وزیر را تعویض کرده و یا چند استاندار را جابجا کرده باشد و همواره هم این تغییرات بیشتر مورد انتقاد بوده اند تا مورد تأیید. وقتی دفعتاً پس از یک جلسه هیأت دولت چند وزیر خوب باهم عزل می شوند و یا این که یک وزیر در حین مأموریت در کشور خارجی با حالتی زشت و خارج از ادب عزل می گردد، نمی توان توقع داشت که همه خوششان بیاید و به همین دلیل هم نمی توان همه را مقید دانست که ابراز ناراحتی یا انتقاد نکنند، همانطوری که دولت و حامیان دولت نیز همواره در برابر این انتقادات با سکوت یا عصبانیت، مسائل را جزء اختیارات قانونی رییس جمهور دانسته و عملاً به کسی مربوط ندانسته اند. در اینجا اصلاً نمی خواهم انتقادات غیردلسوزانه و یا مغرضانه و یا افراطی را مورد حمایت قرار دهم بلکه حرف بر سر نحوه برخورد با انتقاد است.
استان من گیلان، طی دولت های آقای احمدی نژاد بیشترین تغییرات در حد استاندار را داشته است و امروز هم گمانه زنی هایی در خصوص تعویض استاندار جدید (2-3 ماه منصوب شده) مجدداً به گوش می رسد و البته تغییرات در رده استاندار فقط در گیلان زیاد نبوده است بلکه در بسیاری از استان ها همین گونه بوده است و سوی دیگر، تغییرات گسترده در حد وزراست که در دولت قبلی می رفت تا به دلیل تغییرات گسترده در وزرا (که بخشی هم به خاطر استیضاح آنها بود) اعتبار دولت را زیر سوال ببرد و نیاز به اعتبار کلی وزرا ایجاد نماید.
این مقدمه در اثبات تغییرات گسترده در حد مسئولان بیش از حد طولانی شد و گمان نمی کنم طرفداران دولت نیز بتوانند منکر این مسئله باشند اما همانطور که گفتم بحث من بیشتر در پاسخ به عصبیتی است که در برابر انتقادات از سوی دولت و طرفدارانشان ایجاد می شود:
1- اگر چه برای هر مسئولی توقع می رود تا در حیطه مسئولیت خودش و طبق ضوابط قانونی مخیر به انتصابات باشد، اما آیا این اختیارات به معنی حق بدون مسئولیت است؟! اصلاً سوال این است که آیا اختیارات قانونی به عنوان حقوق الهی بی قید و شرط است؟! یعنی چون اختیار فرد است نمی تواند موجب تضییع حق الناس و حق الله شود؟! آیا بحث شایسته سالاری فقط یک شعار است یا نه! واقعاً یک الزام است که اختیارات مسئولان باید در نیل به این هدف شکل بگیرد؟! آیا مصلحت مردم را در نظر گرفتن فقط یک شعار است یا نه لوازمش را باید با انتصابات مناسب و منطقی و به جا تهیه کرد؟!
2- آیا وقتی من حقیر می بینم که استانداری را که هنوز یک سال از فعالیتش نگذشته را عوض می کنند، برایم سؤال پیش نمی آید که اگر این استاندار اینقدر ضعیف و غیر قابل اعتماد بود چرا انتخابش کردند و اگر نه، پس چرا می برندش؟! اصلاً من کاری به هیچ کدام از این استانداران ندارم که چگونه بوده اند آیا حق دارم از دولت توقع داشته باشم برای استانم در انتخاب مسئولان بیشتر دقت کند یا نه؟! این را هم باید مانند این تغییرات یک شبه و هر شبه قوانین و دستورالعمل های دولت بپذیرم؟!
3- آیا در شرایطی که تغییرات مدیران به این گستردگی صورت می گیرد توقع انسجام در امور می توان داشت؟! آیا وقتی یک وزیر یا یک استاندار به مجموعه ی جدید گام می نهد یک زمان نسبتاً طولانی برای وفق یافتن با مجموعه و آشنایی با مشکلات و قوت ها و ضعف ها نیاز ندارد؟! آیا در این زمان کارهای مردم و کشور به خوبی پیش می رود؟! یا با تعویض این مدیران تا مدت ها تعویض زیردستان و معاونان موجب اختلال در فعالیت های آن مجموعه نمی شود؟! آیا وقتی مدیران بالاتر حق می دهند هر وقت که خواستند هرکسی را تعویض کنند، از مدیران پایین تر می توان چنین توقعی نداشت؟! آیا این موجهای مکزیکی که از بالا تا پایین مجموعه های دولتی را در بر می گیرد می تواند منافع مردم و ارباب رجوع و کشور را تأمین نماید؟!
4 - آیا این تعویض ها واقعاً در نقاظ ضعف و یا نقاط لازم، صورت می گیرد؟! یا نه فقط براساس مسائل سیاسی یا مسائل غیر مدیریتی دیگر صورت می گیرد؟! آیا مجموعه هایی که بیشترین سوءمدیریت ها را داشته اند از گزند این تغییرات در امان نمانده اند؟! آیا تعویض وزیر اطلاعات یا وزیر ارتباطات مهم تر است یا تعویض و توبیخ وزیران و مسئولان اقتصادی از وزیر اقتصاد تا وزیر بازرگانی تا رییس بانک مرکزی و ...؟! آیا این تضاد و تبعیض در دولت قابل چشم پوشی است؟! وزیری که تا دیروز هیچ حرف و سخنی از کوتاهی یا قصورش نبوده یک شبه عزل (بدون استیضاح) می شود و وزیرانی که کشور و مردم را به زحمت انداخته اند با لبخند و جسارت توپ را در زمین سایر ارگانها و وزرا و قوه ها بیندازند؟! آیا این رویه که برای برخی مدیران خط قرمز قضایی و جایگاه ابدی الهی قائل شوند را می توان با این رویه که برخی دیگر را با لگد عزل می کنند قابل جمع باشد؟!
5- آیا می توان اختیارات را از مسئولیت ها جدا دانست؟! آیا روی این کره خاکی می توان حق یک طرفه ای برای کسی متصور بود؟! آیا دولت در حوزه هایی که از تمام اختیاراتش استفاده کرده است، پاسخگوی کامل مسئولیت هایش هست؟! آیا رییس دولت و حامیان متعصبش همانطوری که گاه دفاع از اختیارات شان عصبی و جدی می شوند، همانطور در هنگام پاسخگویی جدی هستند یا آن گاه را وقت شوخی کردن و دور زدن و حاشیه سازی و فرافکنی و مسئولیت ناپذیری می دانند؟!
6- آیا خود رییس جمهور در "انتقادی بجا" از طرح تغییر قانون انتخابات گلایه نکردند؟! و آیا هر انتقادی را می توان دخالت تلقی نمود؟! اصلاً آیا در کارهای کشور می توان هیچ ایرانی را بیگانه و فضول دانست؟! یا حداقل هرکسی به اندازه یک شهروند محترم حق انتقاد مؤدبانه دارد؟! آیا آزادی بیان نباید به مثابه همان چیزی شود که هم برای خود و هم برای دیگران به آن قائل باشیم؟!
مطالب مرتبط:
امامان جمعه مراقب باشند
اسرائیل از ما مردم هم پخمه تر است؟!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.